ما هر روز دربارهٔ دادهها صحبت میکنیم. دائم میشنویم که دادهها مهم هستند و بیوقفه از اهمیت اتکا به داده صحبت میشود. فضای کنونی کسبوکارهای بزرگ هم به قلمروی بیچون و چرایی برای دادهها تبدیل شده است و اهمیت و ضرورت دادهها و نقش دادهمحوری در کسبوکارها، بیشازپیش، مورد توجه قرار گرفته است. اما دادهمحور شدن به چه معناست؟
به طور خلاصه، دادهمحوری به معنای اتکا به دادهها و تحلیل هوشمند دادهها، برای تصمیمگیریهای مهم در کسبوکار است. پنج دلیل اصلی ذکر شده در این یادداشت پاسخی است به این پرسش: «چرا اساساً یک سازمان باید دادهمحور شود؟
تعیین اهداف واقعبینانه
اولین دلیل برای اینکه یک سازمان باید دادهمحور شود این است که از این طریق میتوان اهداف واقعبینانهای برای کسبوکار تعیین کرد. هنگامیکه تصمیمات سازمانی بر اساس دادهها گرفته میشود، یعنی هنگامیکه برای تعیین استراتژیهای سازمان از ترکیبی از اهداف قابلاندازهگیری، تجزیهوتحلیل الگوها (pattern analysis) و ارزیابی بینشها استفاده میشود، راه برای رسیدن به اهداف سازمان هموارتر میشود. بنابراین، استفاده از رویکرد دادهمحوری در تصمیمگیریهای کسبوکار کمک میکند که بدون صرف انرژیهای بیهوده، اهداف واقعبینانهتر و دستیافتنیتری برای سازمان تعیین شود.
اخذ تصمیمات بیطرفانه
چه قرار باشد برای تبلیغات سازمان بودجهای اختصاص داده شود یا کانال مناسبی در رسانههای اجتماعی برای ارتباط با مخاطبان در نظر گرفته شود، این دادهها هستند که سخن میگویند.
معنای تصمیمگیری بر اساس حقایق، شاخصها یا ارقام این است که سازمان برای تصمیمگیری به بینش دادهمحور اعتماد و برای تصمیمگیری منطقی از فاکتورهای ثابت شده و واقعی استفاده کند. یعنی در این صورت برای گرفتن یک تصمیم منطقی از واقعیتهای اثبات شده بهره بردهاید. برای تصمیمگیری آگاهانه و بیطرفانه در یک سازمان دادهمحور، دیگر هیچ نیازی به استفاده از حس ششم و شهود نیست. در نتیجه، دلیل دوم برای تلاش در راستای رسیدن به یک سازمان دادهمحور این است که دادهها کمک میکنند که بتوان تصمیمهای درستی اتخاذ کرد و آن را بهبود بخشید.
کمک به سودآور شدن شرکت
معمولاً سازمانهای دادهمحور ۲۳ برابر بیشتر در جذب مشتری، ۶ برابر بیشتر در حفظ مشتری و ۱۹ برابر بیشتر در سودآوری، از رقبای خود پیشی میگیرند. به بیان دیگر دادهمحور بودن شرکت را سودآورتر میکند. اما چطور؟
دادهها با استفاده از بینش صنعت و جمعآوری اطلاعات بازار کمک میکنند تا دلیل سودآوری رقبا مشخص شود. دانستن این موضوع به سازمان کمک میکند تا شکافهای موجود در مدل کسبوکار خود را شناسایی و آنها را برطرف کند.
یک سازمان بدون رفع نواقص در رویکرد تجاری خود، خواه نقص آن در شیوههای بازاریابی باشد و خواه در استراتژی فروش، نمیتواند به سودآوری مطلوب برسد. بنابراین، دادهمحور شدن کمک میکند تا سازمانها با در دست گرفتن نبض بازار، در عرصه رقابت پیشرو باشند و پیشرو باقی بمانند.
ترسیم نقشه راه درست
یک سازمان دادهمحور نیازمند داشتن مدیران مطلعی است که باید بهصورت مداوم از میزان رضایتمندی مشتریان و حتی نرخ فروش آگاه باشند. آگاهی از این امور باعث میشود که سازمان آگاهانهتر به سمت موفقیت حرکت کند. به پشتگرمی دادهها، همه افراد سازمان، بهویژه افرادی که با محصولات و خدمات سروکار دارند، قادر به نوآوری و ارائهٔ ایدههای نو خواهند بود. بر اساس نتایجی که از تجزیهوتحلیل درست دادهها حاصل میشود، سازمان تصمیم میگیرد برای جلب رضایت مخاطبان خود، یک محصول جدید ارائه یا محصولات موجود را اصلاح کند و در طولانیمدت، استفاده از دادهها به سازمانها کمک میکند تا با ایدهپردازی، محصولات و خدمات مؤثرتری به مشتریان موردنظر ارائه کند.
پایش عملکرد محیط کار و بهبود آن
یکی از بزرگترین امتیازات دادهمحوری، استفاده از شاخصهای اثبات شده است. این امر به سازمانها کمک میکند تا شیوههای مدیریتی کارآمدتری را پیادهسازی کنند. یک سازمان دادهمحور میتواند عملکرد هر یک از کارکنان خود را به طور دقیق ردیابی کند. با پایش و ارزیابی عملکرد فردی و بهرهوری هر کارمند، سازمان میتواند دریابد که آیا کارکنان تمام توان خود را به کار میگیرند یا نه و این یعنی کمک به پیشرفت بهرهوری سازمان در سطح خرد و کلان. به عبارت سادهتر، رسیدن افراد به سطوح مطلوب بهرهوری، منجر به شکلگیری یک مدل تجاری سودآور میشود.
قدرت دادهها تضعیف شدنی نیست. بهکارگیری آن مزایای بی پایانی برای سازمانها به همراه دارد، البته چشمپوشی کردن از آن هم عواقب سنگینی در پی خواهد داشت. به همین دلیل سازمانها باید رویکرد خود را با واقعیات و ارقامی همپا کنند که دادهها پشتوانه آن باشد.
خلاصه این پنج دلیل برای پاسخ به چرایی ضرورت دادهمحور شدن سازمانها ازاینقرار است:
- شهود فردی معیار عملی و مناسبی برای تصمیمگیریهای سازمانی نیست. دادهمحور شدن به سازمانها کمک میکند تا تصمیمات کسبوکار خود را بیطرفانه و به پشتوانه دادهها اتخاذ کنند.
- تعیین اهداف غیرواقعی و اعمال فشار غیرضروری بر کارمندان، یک عقبگرد بزرگ برای سازمانها است. استفاده از اهرم دادهها، این فرصت را به سازمانها میدهد که اهداف خود را بلندپروازانه و درعینحال دسترسپذیرتر تعریف کنند.
- اصلیترین هدف هر سازمان، موفقیت در عرصه کسبوکار و سودآوری هر چه بیشتر است. دادهمحور بودن راه را برای رسیدن به این هدف هموار میکند.
- کمک به فهم اینکه آیا الگوی کسبوکار یک شرکت کارایی دارد یا خیر. یکی از کاستیهای مهم یک کسبوکار این است که از در دسترس بودن و مفید بودن خدمات و محصولات خود ناآگاه باشد. دادهمحور بودن کمک میکند که بتوان این کاستی را برطرف کرد.
- قدرت داده تنها به بهینهسازی کسبوکار محدود نمیشود، بلکه با ردیابی عملکرد فردی کارمندان، به کارفرمایان کمک میکند تا شکافها را شناسایی کرده در شیوههای مدیریتی خود تجدیدنظر کنند.
منبع | Colocationamerica |
دیدگاه شما